امکان ندارد که انسان در جوانی – در دورانی که عواطف و احساسات و خلقیات، در حال رویش و بالندگی و شکل گیری است غرق در مادیات و شهوات باشد، نه به فکر و یاد خدا، نه به فکر محبت خدا و محبت به اولیا، نه به فکر همگامی با اولیا، نه به یاد آدم های خوب و انسان های والا، بلکه با غفلت محض! بعد ناگهان پیر که شد، بگوید: توبه میکنم! بله، خدا دست رد به سینة کسی نمی زند، آدمی را که هفتاد سال هم گناه کرده باشد، به آن جاده و آن خط راه می دهد؛ اما نه آن گونه که انسان بتواند حرکت آن چنانی و یک سیر موفقیت آمیز بکند. نه آن چنان که غرق بشود و نورانیت پیدا کند، نه آن چنان که خودش را در عبادات، در محبت خدا و در یاد خدا مستغرق کند، دیگر نمی شود؛ مگر در جوانی درست عمل کرده باشد، مگر از جوانی شروع کرده باشد، آن وقت میشود در پیری استفاده کرد.
امام (رضوان الله تعالی علیه) از جهت معنوی هم همین طور بود! بنده این را مکرر گفته ام؛ معمولاً امام در ماه رمضان، دیدار نداشتند. البته ما گاهی بین ماه رمضان می رفتیم و با ایشان ملاقات می کردیم – افطاری، یا به دلیل دیگری پهلوی ایشان بودیم؛ یک بار یا دوبار – اما غالباً مردم ایشان را نمی دیدند؛ ماها هم کمتر از معمول می دیدیم. بعد از ماه رمضان که انسان ایشان را می دید، در یک دیدار و ملاقاتی که با مردم حرف می زد، آدم به طور محسوس می فهمید که این مرد در این ماه نورانی تر شده است – آدم، این را حس میکرد – پیر مرد هشتاد و چند ساله – نزدیک نود ساله – این یک ماه حرکت میکرد و پیش می رفت! این گونه حالات فوق العاده که یکی در پیری، مثل جوانی در میدان معنا و عرصه معنویت پیش برود، مربوط به جوانی خود اوست.
عزیزان من، «جوانی» است که «پیری» را شکل می دهد. قدر جوانی را بدانید – صفای جوانی، نورانیت جوانی – شما جوان ها مثل آن لباس تازه یی هستید که اگر آلودگی و چرک هم پیدا کند، با یک بار شستن، دوباره تمیز میشود؛ با مختصری تمیز کردن، تمیز میشود، غیر از آن لباس کهنة بیست سال گذشتة چرک مرده شده یی است که به هیچ وجهی نمی شود درستش کرد. انسان در سنین بالا آن طور میشود! خدای نکرده اگر انسان، عمرش را با گناه گذرانده باشد، هر کاری هم بکند، آن رونق و شفافیت را پیدا نمی کند! ولی در جوانی چرا؛ شفافیت در جوانی، جزو ذات شماست. دل های شما نورانی است؛ این را قدر بدانید.
بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان 1/11/1376.