هنوز عطر سنگرهای خاکی و نور رویایی ستاره چشمان مردان افلاکی
رنگ تقدیر هشت ساله مرز خاطرههای دل مردمان این آب و خاک را حریم است
و قصه افسانه گون اشک و خون و لبخند، به سان شگفتی متولد شده در ظهر عاشورا،
داغ و زبان زد بر سینهها سنگینی میکند.سری که به افتخار بر نیزه بر میخیزد
و اشک و خونی که به احترام فرو میافتد!شاید حادثهها تمام قدرتشان را به کار گرفته باشند
که مهربانی و ایثار در پس روزها و سالها رنگ ببازد
اما خون حسین علیه السلام آرام و قرار ندارد و در شریان دلهای بزرگ و کوچک موج میزند و تاب می خورد.
عطش، آغاز حرکت به سوی فرات عشق است
حتی اگر بضاعت سال تولد تشنگان، به عاشورا که هیچ، به تاریخ جنگ هم نرسد!
زیارت کربلا یادتان نرود:
راه کربلا از سنگر و مقتل شهدا و فداییان حسین علیه السلام می گذرد
به امید دیدار در راهیان نور
ای کاش از ما نپرسند بعد از شهیدان چه کردید
آخر چه دارند بگویند انبوهی از نقطه چین ها ...