وقتی به اینجا رسیدی دو عنصر عظیم که سایه سنگین اش بر ما و دنیایمان طنین افکن است
خجلت زده در پرتو نور وجود افلاکیان می گریزد
زمان و مکان را می گویم، وقتی همه چیز او شد زمان کو؟ و مکان کجاست؟
اما وقتی ما سخن می گوییم ناگزیر، از همه زمان ها و مکان ها مختلف سخن می گوییم
حال که ناچار شدیم بیایید دو کوهه و دو کوهه ها
این سرزمین را اولین نمایشگاه و یادگار ردپای همسایه های خورشید بدانیم و بمانیم.
آن را خیمه حسین بن علی در شب های آغازین محرم الحرام بپنداریم
و از این به بعد از خیمگاه سخن بگوییم و در خیمه ها از پی اسرار عاشورایی شدن بگردیم.
السلام علیک یا ابا عبدالله
از حسین(ع) سخن گفتن آسان تر است
چرا که او را قبل از خدا و عبادت شناختیم
و با ارادت بر حسین به مسجد پای گذاشتیم
«من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم»
و این راحتی سخن درباره خداوندگار عشق و صفا حسین بن علی(ع)
نه به خاطر معرفت من است نه، چرا که فرش کجا و عرش کجا؟
این آسانی به خاطر اشتراک سخن های عاشقانه است
مگر از عشق سخن گفتن معرفت نسبت به عشق می آورد؟ هرگز
عشق را در عاشقان جستجو باید نمود.
عشق را از فداییان آن باید آموخت.
و بین من مانده و کبوتران پر کشیده حلقه اتصال حسین(ع) است
چرا که من هم از پرواز بی خبرم و هم نسبت به حسین(ع) بی معرفت اما پرواز را دوست دارم
اما با دیدن هزاران بال و پرکشیده نتوانستم پرواز را بفهمم اما اشک و خروش بر حسین(ع) را خوب می دانم
می گویند عباس حسین(ع) مربی پرواز است.
و....