آدمها اگر ندونند که چی در اختیار دارند خوب طبیعی است در مورد آن بی تفاوت یا کم توجه باشند و نسبت به آن بر خورد کنند.
مثلا اگر کلیدی در دستشان باشد ؟!:
بستگی دارد برای اتاق شان باشد
یا برای قفل دوچرخه یا موتورشان باشد
یا برای گاوصندوق و یا مهمتر از آن ....
و یا انکه آن را پیدا کرده باشند!
به انحاء متفاوتی آن را در دست می فشارند و حواسشان به آن جمع است.
این یعنی نقش انکار ناپذیر آگاهی و علم به موضوع.
حال اگر بگویند امروز فلان روز است یا این ماه فلان ماه است!
خب چه فرقی می کند؟!
اما گوینده هرچه محترم تر و مورد وثوق تر اهمیت موضوع بالاتر.
وهر چه پیام روشن تر، دقت در مورد آن بالاتر.
و هر چه ما نسبت به موضوع حساس تر، خبر نسبت به آن موضوع نیز جذاب تر و پر ارزش تر.
حالا ببینید این که در دست شماست سنگ است یا مروارید و یا خیلی بیشتر از آن:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
ایها الناس! انه قد اقبل الیکم شهر الله، بالبرکه و الرحمه و الرضوان. .....
ای مردم! همانا که ماه خدا (ماه رمضان) با برکت و رحمت و امرزش به شما روی آورده است
ماهی که در نزد خدا برترین ماههاست، روزهایش بهترین روزها، شب هایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات .....
الهی عاقبت محمود گردان.
یا علی
از بزرگی شنیدم این ماه شاید آخرین فرصت برای ثبت نام باشه؟
برای سربازی آقا حجت بن الحسن صلوات الله علیه
اما این جمله شهدا را فراموش نمی کنم که در ایام دفاع مقدس همیشه ورد زبانشان بود:
بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد
هر کس دستش به جایی رسید یا جلوه ای از جمالش را زیارت کرد ما را هم فراموش نکند
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی
امکان ندارد که انسان در جوانی – در دورانی که عواطف و احساسات و خلقیات، در حال رویش و بالندگی و شکل گیری است غرق در مادیات و شهوات باشد، نه به فکر و یاد خدا، نه به فکر محبت خدا و محبت به اولیا، نه به فکر همگامی با اولیا، نه به یاد آدم های خوب و انسان های والا، بلکه با غفلت محض! بعد ناگهان پیر که شد، بگوید: توبه میکنم! بله، خدا دست رد به سینة کسی نمی زند، آدمی را که هفتاد سال هم گناه کرده باشد، به آن جاده و آن خط راه می دهد؛ اما نه آن گونه که انسان بتواند حرکت آن چنانی و یک سیر موفقیت آمیز بکند. نه آن چنان که غرق بشود و نورانیت پیدا کند، نه آن چنان که خودش را در عبادات، در محبت خدا و در یاد خدا مستغرق کند، دیگر نمی شود؛ مگر در جوانی درست عمل کرده باشد، مگر از جوانی شروع کرده باشد، آن وقت میشود در پیری استفاده کرد.
امام (رضوان الله تعالی علیه) از جهت معنوی هم همین طور بود! بنده این را مکرر گفته ام؛ معمولاً امام در ماه رمضان، دیدار نداشتند. البته ما گاهی بین ماه رمضان می رفتیم و با ایشان ملاقات می کردیم – افطاری، یا به دلیل دیگری پهلوی ایشان بودیم؛ یک بار یا دوبار – اما غالباً مردم ایشان را نمی دیدند؛ ماها هم کمتر از معمول می دیدیم. بعد از ماه رمضان که انسان ایشان را می دید، در یک دیدار و ملاقاتی که با مردم حرف می زد، آدم به طور محسوس می فهمید که این مرد در این ماه نورانی تر شده است – آدم، این را حس میکرد – پیر مرد هشتاد و چند ساله – نزدیک نود ساله – این یک ماه حرکت میکرد و پیش می رفت! این گونه حالات فوق العاده که یکی در پیری، مثل جوانی در میدان معنا و عرصه معنویت پیش برود، مربوط به جوانی خود اوست.
عزیزان من، «جوانی» است که «پیری» را شکل می دهد. قدر جوانی را بدانید – صفای جوانی، نورانیت جوانی – شما جوان ها مثل آن لباس تازه یی هستید که اگر آلودگی و چرک هم پیدا کند، با یک بار شستن، دوباره تمیز میشود؛ با مختصری تمیز کردن، تمیز میشود، غیر از آن لباس کهنة بیست سال گذشتة چرک مرده شده یی است که به هیچ وجهی نمی شود درستش کرد. انسان در سنین بالا آن طور میشود! خدای نکرده اگر انسان، عمرش را با گناه گذرانده باشد، هر کاری هم بکند، آن رونق و شفافیت را پیدا نمی کند! ولی در جوانی چرا؛ شفافیت در جوانی، جزو ذات شماست. دل های شما نورانی است؛ این را قدر بدانید.
بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان 1/11/1376.